- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
سرود ولادت امام جواد علیهالسلام
در آسـمـانـها محـفـل شـادی به پــا شد که جـشـن میلاد جـواد بن الــرضا شد آمد به دنیا ، محبوب دلـها جان و جهان و،هستی بابا این گل گل زیبای فردوس برین است عـیـدی ما دست امـام هـشـتـمین است بادا مبارک مقدم فرزند زهرا ********************** بـاشـد قـسـم بر شـادی دلـهـای عـاشـق او واسطه بر رحـمـت حـق بر خـلایق خیرالعباد است،باب المراد است ما سائلیم و، او هم جواد است مــا ذرّه ای در آسـمـان کــاظـمـیـنـیــم مــا ســائــلان آســتــان کــاظـمـیـنـیــم بادا مبارک مقدم فرزند زهرا ****** بایـد گـرفـتــاران این عـالـم بـیـایــیـنـد بـر درگـه ایـن خـانــواده رو نـمـایـنـد درعرش لطف و،رحمت مقیمند اینان جوادند ، اینان کریمند خلق دو عالم رعیت و ایـنـان امـیرنـد دستـانِ هر افـتـاده از پـا را بـگـیـرنـد بادا مبارک مقدم فرزند زهرا
: امتیاز
|
سرود ولادت امام جواد علیهالسلام
ای گـل؛ گلشن ؛ حضرت زهرا جواد سَرورِ، عـالمین؛ کـعـبـۀ دلـهـا جــواد مهر تو،عشق تو، جلوه در آب وگل است جشن میلاد تو، جشن پرواز دل است سیدی؛ سیدی؛ سیـدی ابن الـرضا (3) چون که تو آمدی ای عزیز مـرتضی از شعف غنچه زد یاس لبخـند رضـا بر امام رئوف جان و جانـان بوده ای روی دستان او همچو قرآن بـوده ای سیدی؛ سیدی؛ سیـدی ابن الـرضا (3) قـدری از لطـف تو بی کـرانِ آسمان در طـواف تـوانـد سـاکــنـان آسـمـان ای کریم،ای جواد،ای همیشه چاره ساز ما گـدایـیـم و تو حضرت بـنـده نـواز سیدی؛ سیدی؛ سیـدی ابن الـرضا (3) کن عنایت به ما یک برات کـاظمین حقّ شش ماهۀ یوسف زهـرا حسیـن آنکه رویش بُوَد نور مهر و ماه عشـق آنکه در کربلا گشته پـیر راه عـشق سیدی؛ سیدی؛ سیـدی ابن الـرضا (3)
: امتیاز
|
سرود ولادت امام جواد علیهالسلام
خـنـده بر روی لـب اهـلِ ولا مبــارکه جشنِ میــلاد جـواد بنُ الـرضا مبارکه این خجسته جـشنِ میلاد تـهـنیت بـاد تـهـنیت بـاد ای عزیز مرتضی مولا جواد بنُ الرّضا(3) ******************************** دیـدۀ عشّاق ِ آل مصطفی گـردیـده تـر چونکه در ماهِ رجب ماهِ رضا شد جلوه گر این خجسته جـشنِ میلاد تـهـنیت بـاد تـهـنیت بـاد ای عزیز مرتضی مولا جواد بنُ الرّضا(3) ******************************** ای محبین با نوای یا رضا و یا حسین وعدۀ دلدـادگان هم کـربلا هم کاظمین این خجسته جـشنِ میلاد تـهـنیت بـاد تـهـنیت بـاد ای عزیز مرتضی مولا جواد بنُ الرّضا(3) ******************************** هر چه گویم از مقامات و کراماتش کم است تاری ازقُنداقه اش حبل المتین عالَم است این خجسته جـشنِ میلاد تـهـنیت بـاد تـهـنیت بـاد ای عزیز مرتضی مولا جواد بنُ الرّضا(3) ******************************** سائل و محـتـاج لطف او همه دنیـا بُوَد رزق کلّ معتکف ها دست این آقا بُـوَد این خجسته جـشنِ میلاد تـهـنیت بـاد تـهـنیت بـاد ای عزیز مرتضی مولا جواد بنُ الرّضا(3)
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
بر آن شـدیم بـاز كه دلـبـر بــیاوریم در آسـمـان، سـتـارۀ دیـگر بـیـاوریم باید دوبـاره نخـل ولا را ثـمر دهـیم یعـنی به باغ عـشق صنوبر بـیاوریم خورشید روی دیگری از نسل یاس ها مـهـتـابی از تـبـار پـیـمـبـر بـیـاوریم ای جـبرئیل مـژده بده بر رضایمان بـایـد بـرای پَــر زدنش پَـر بـیـاوریم تا چـشم های ابـتـريان كـورتـر شـود بـایـد دوبـاره سـوره كـوثـر بیـاوریم این طفل باب رحمت وباب مراد ماست از اهل بیت ماست همانا جواد ماست دســـتان ابـرها سـبـد گـاهـــواره اش پَر می كشند حور و ملك با اشاره اش دنیا ترانه خوان قـدومش غزل غزل جنّت قصیده ای ست زیك استعاره اش ازعرش تازمین همه صف بسته منتظر دل بیـقرار مانده به شوق نظـاره اش در لا به لای بـال سـپـید فـرشـتگـان خورشید دیگری ست رخ ماهپاره اش غرق ستاره می كند آغوش عشق را وقـتی رسـیـده با قـدم پُـر سـتاره اش با خنده اش گل از گل بابا شكفته است بر روی دست مادرش آرام خفته است وقتی كه آمدی تو، باران نزول كرد از فرط شوق بر تنمان جان نزول كرد جبریل بهـر تهـنیـت از نزد كردگار همراه خیل حوری و قلمان نزول كرد گـویـا دوبــاره مـثل تــمـام كـریـم ها كاملـترین كرامت انـسان نزول كرد در لـیـلـه های قـدر خـدا دفعــه نـهـم قرآن دوباره بر روی قرآن نزول كرد ای یوسف رضا كـه به بازار حُسن تو نرخ فروش یوسف كنعان نزول كرد ای آسـمـان جـود بـبـاران كـرامتـت در خـرمـن وجـود ببـاران كـرامتت تو كوثر آمدی و ز كـوثر چكـیده ای در ظـلـمت هـمـیشـۀ دنـیا سـپـیده ای تو اولین ولی خـدایی كه ایـن چـنین در سن كـودكی به امـامت رسیده ای مأمون و پور اكثم به نزد تو عاجزند با تـیغ عـلـم گـردنشان را بُـریـده ای تو آن نـسیـم سبـز در اوج طـراوتی كه در كـویـر مـرده دل ها وزیـده ای ما در مـسـیـر پـرتو بـاب المـرادیت تو در جـوار جـد خـودت آرمـیده ای مرده است هر كسی نرود زیر دین تو جان های ما فـدای تـو و كاظمین تو پروردگارمان كه تو را آفریده است ما را اسـیر دست شـما آفـریده است قبل ازازل كه وصلۀ جود شما شدیم مـا را به خاطر تو گدا آفریده اسـت یعنی به جز شما به كسی رو نمی زنیم وقـتی جـواد ابن رضـا آفـریده است یعنی تویی كه نقـطه عـطف كرامتـی خالـق بـرای جـود خدا آفریـده است بـا هـدیـه اش بـرای امـام رئـوفـمـان بـابی برای حـاجـت مـا آفریده است با نـام تو هـر آیـنـه دلــشاد مـی شود هر كس دخیل بنجره فـولاد می شود
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
آن شـب مـدیــنـه تـشـنـۀ آب بـقـا بـود چـشم انـتـظـار ساغـر قـالـوا بـلی بود آن شب شـقـایق قصد کوی یار می کرد از خواب غـفلت لاله را بیدار می کرد آن شب سحرشعر گل مهتاب می خواند از جلـوۀ خـورشید عـالمتاب می خواند آن شب فضا آکنده از شور و طرب بود بین مـلائک صحبت از ماه رجب بود آن شب عروس فاطمه ازدل دعا کرد درمــان دردش را تــمـنا از خـدا کرد آن شب رضا درخط تسلیم ورضا بود در خـط تسلـیم خـدا، لطــف خـدا بود آن شــب منادی دادِ عدل و داد می زد بـیـن زمـین و آســمـان فـریـاد مـی زد کـای اهل عـالم مقـصد و مقـصود آمد در کان هستی هر چه بود از جود آمد آئــیـنــۀ ایــــزد نــمــا آمــد بـه دنــیــا یـعـنی جـواد بـن الـرضـا آمـد به دنـیا از بـهــر دیــدارش ز جــنّـت آدم آمـد نـوح نــبـی از بــهـر خـیـر مـقـدم آمد آمــد به دنــیا اســـوۀ یـکـتـا پــرسـتـی بعـد از رضـا آئـیـنه دار مـلک هـستی او اخــتـر تـابـان چـرخ آبـنـوس است مرآت حقّ و زادۀ شمس الشموس است از جـانب او گـر حـدیـثـی قـال گـردد یحیی بن اکـثـم در جوابش لال گـردد حـاتم اگـر جـود و سـخـایش را بـبـیند بـهـر گـدایـی بر سـر راهـش نـشـیـنـد گـوی سـبق از روضۀ مـیـنـو بـگـیرد گـر کشتی اش در ساحـلی پهـلو بگیرد بـود و نـبـود عـالـم از بود جواد است شعرمن «ژولیده» از جود جواد است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
یکـبار دگـر غـنـچه دل وا شده امشب بـاغ دل مـا بـاز مـصـفّـا شـده امـشب گلزار پُر از نور ولا رشک بهشت است چون آیـنـه ها غرق تماشـا شده امشب در گـلـشـن نـورانـی و جـاویـد ولایت یک غنچه گل یاس شکوفا شده امشب در موسم بشکـفتن این گل به سماوات جشن طرب و عـشق مهیا شده امشب آمد خبر از عرش که میلاد جواد است این زمـزمه در عـالم بالا شـده امشب او آینۀ روشنی از صبر و ثبات است در مقـدم او ذکر لب ما صلوات است جـمعـند مـلائک همه در کـوی مدیـنه گـشـتـنـد تـمـاشـاگـر مـیـنـوی مـدیـنـه از فـیـض قــــدوم گل گـلـزار امـامت پـیـچـیـــد در آفـاق هـیـاهـوی مـدیـنـه هـمـراه نـسـیم سحری ای دل عـاشق! آیـد بـه مـشـام دل مــا بـــوی مـدیـنـه تا شاد شود شمس شمــوس از قـدم او از عـرش نظـر کرد خـدا سوی مدینه با عرش نـشینان خـدا زمزمه سر کن گـر شد دل تـو بـاز پـرسـتـوی مـدینه او آینۀ روشنی از صبر و ثبات است در مقـدم او ذکر لب ما صلوات است بر قـبـله گه عـشـق خـدا کـرد عـنایت حق کوثر خود را به رضا کرد عنایت این کوثر جوشان و صفا بخش امامت بر گـلـشن اســلام صـفا کـرد عـنایت این سـاقی تـوحـیـد ز صهـبای ولایت بـر تـشـنـه لـبـان آب بـقـا کرد عنایت در سن طفولیت خود با دم جان بخش بر کـور به گهـواره شـفـا کرد عنایت این چـشمۀ جـوشان کرامت گهر ناب تنـها نه به شـاه و به گـدا کرد عنایت او آینۀ روشنی از صبر و ثبات است در مقـدم او ذکر لب ما صلوات است او جلوه ای از آینۀ غیب و شهود است او پرتوی از مهر دل آرای وجود است هم سـاحـل امـید بـود ای دل مسکـین! هم بحر عطا و کرم و گوهر جود است نامش همـه جا مایۀ تسکین دل ماست مهرش به خدا تا به خدا بال صعود است کـارش همـه شب تا به سحرگاه تجلی در گلشن سجاده قیام است و سجود است در موکب این گل همۀ عرش "وفائی" ذکر لب شان نغمه سرائی و سرود است او آینۀ روشنی از صبر و ثبات است در مقـدم او ذکر لب ما صلوات است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
شادی كل عـباد اسـت عباد است عـباد فتح ابـواب مراد است مراد است مراد شادی و شورجهاد است جهاد است جهاد عید میلاد جـواد است جواد است جواد مظهرعفو رحیم است رحیم است رحیم كه كریم ابن كریم است كریم است كریم حبّــذا شـمس ولایـت قـمـرت بخـشیدند بصـر نـوری و نـور بصرت بخـشیدند قرص خورشید به وقت سحرت بخشیدند خـود جـوادی و جـواد دگرت بخـشیدند گشتـه از فیض گلت بیت ولایت گلشن دیــدهات باد به دیـدار مــحــمـد روشن این پسر مظـهر حسن احد دادگر است این پسرخلق زمین را و زمان را پدر است این پسر همچو پدر بضعۀ خیر البشر است این پسرازهمه خوبان جهان خوبتراست این پسرهستِ رضا هستِ رضا هستِ رضاست همچو قرآنِ محمد به سر دستِ رضاست این جواد است كه جود آمده جود از كرمش خواهد ار جود كند ظرف وجود است كمش جود آرد همه شب سجده به خاك قدمش ماه و خورشید بود گرم طواف حرمش هر طرف روی كند باز مه محفل ماست حرمش كعبه جانها به حجاز دل ماست حامد خالق و دردانـۀ محمود است این به جمال ازلی شاهد و مشهود است این کنز مخفی ابد را در مقصود است این گوهرهشت سپهر كرم و جود است این صـاحـبان كرم و جـود جـوادش گـویند كعـبـۀ اهـل دل و بـاب مـرادش گـویند ای به هرلحظه دو صد جان وسرم قربانت نیست چـیزیم کـه گویم، هـنرم قـربانت جان چه قابل كه زجان خوبترم قربانت پــدرت گـفـت كه جـان پـدرم قـربـانـت تو به تن روح وبه سر شور وبه دل آرامی رضوی روی، علی خوی و محمد نامی كل هستی چو كف دست به پیش نظرت دو مطیعنـد و غلامنـد، قــضا و قدرت هر كجا پای نهی علم بـود پشت سرت پـور اكـثـم زده زانـوی تـلـمّـذ به برت به خدایی كه تو را داده چنین جاه و مقام تو ولـی نعـمـت مایـی و امـام ابن امام پور هارون ستمگر چو مقام تو شناخت رنگ از چهره،قراراز دل و هوش از سر باخت آتشی بود كه در شعلۀ نـور تو گداخت گوئیا قلب ورا نطق تـو از كار انداخت خـبـری تـازه ز اســرار الـهـی گـفـتـی از هـوا و مه و ابر و یم و ماهی گفتی ای وجـود تو هـمه شـاهـد یـكـتـایی تو قـلـم صنـع كـنـد فـخـر بـه زیـبـایـی تـو مـاه حـیـرت زدۀ حُـسـن تـماشـایـی تو زنده هر مرده دل از فـیض مسیحایی تو رضوی ماه رضا جلوۀ تو در دل ماست دست ما خالی و جود تو همه حاصل ماست كیست تا چون تو به یك قطره دو دریا بدهد به گـدا بـیـشـتر از ثـروت دنـیـا بــدهـد با كلامش هـمـه را شهـد مـصـفا بـدهد حـرز مـــادر را بـر قـاتـل بـابـا بـدهـد ای هماره كرم و جود و عـطا زندۀ تو جود كن جود كه جود است برازندۀ تو مـن كیـم خـاك گـدایان سر كـوی تـوأم خالی ام از همـه و پـر ز هیـاهوی توأم تشنهام تشـنه ولـی تشنه لب جوی توأم میـثم بی سـر و پـایم كه ثـنـا گـوی توأم گرچه قابل نبود دم زدنم وقف شماست قلم و طبع و زبان و سخنم وقف شماست
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
با حـضورت سـتاره هـا گـفـتـند نـور در خـانـۀ امـام رضـاست کهکـشان هـا شـبـیـه تـسبـیـحـی دسـتِ دُردانـۀ امـام رضــاست ************** زیر پـایت هـمیـشه جـاری بود مـوج در مـوج دشتـی از دریا بـه خـدا بـا خـداتـر از مـوسـی بی عـصا مـی گـذشـتی از دریـا *************** بـا خـداونـــد هـــم کــلام شـدی علت بُهــت خـاص وعام شدی "کودکـی هـایـتـان بزرگی بود" در همـان کــــودکی امام شدی **************** رزق وروزی شعر دست شماست تا نفـس هسـت زیـر دِیْن توأیم تا جهان هست و تا نفس باقی است ما فـقــط مـحـو کـاظمین توأیم ************** من به لطف نگاهت ای بـاران سـوی مـشـــهـد زیـــاد مـی آیـم دست برروی سـینـه هربار از سـمـت بــاب الـجـــواد مـی آیـم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
هـر کـه ســر خــدمـت نـگــار نـدارد هر چه که هـم بـاشـد اعـتـبـار نـدارد بحـث ســر دیــدن کـریـمی یـار است ورنـه گــدا بــودن افــتــخــار نــدارد وقت کرم دست توبه دست گدا خورد بـهـتـر از این لطـف؛ روزگـار ندارد صبـح قــیـامـت اگـر تو دلـبـر مـایـی هـیــچ کـسی بـا بـهـشـت کــار نـدارد تـا که خـدا هـسـت شـاه و گـدا هـست شاه اگر یار مـاست روزی مـا هست لطف تو باشد اگر، حساب کدام است؟! مهر تو باشد اگر، عذاب کدام است؟! علت خلـقت تویـی در عشق و گر نه جبر کدام است و انتخاب کدام است؟! چـلـه ای بـاید گـرفـت تا که بـفـهـمـیـم سرکه کدام است یا شراب کدام است؟! روی تـو و روی او.. چـگونه بفهمیم در وسـط ایـن دو، آفتاب کدام است؟! هـیـچ کـسـی مـثـل تـو وجــود نـدارد مـثـل تـو و سـفــرۀ تـو جــود نــدارد بـاز بـیــنــداز سـمـت مــا نـظـرت را نــوکــر دربــار کــن غــلام درت را بعد چهـل سال گریه کردن و هجران این همه خوشحال کرده ای پدرت را! بعد چـهـل سـال، عـاقـبت شده وقـتش تا بـگـذارد بـه روی سـیـنه سـرت را شهر پر است از حسود، حـرز بینداز یا که عوض کـن مسیر رهگذرت را در هـمـه مـولـودهـای قــوم پـیـمـبــر هـیچ کـسی نیست از تو با بـرکـت تر لـطـف تو را از ازل زیــاد نـوشـتـنـد آیـنـــه ات را خـــدا نـــژاد نــوشــتـنـد خـاک سـر راه تو بهـانـۀ خـلـق است خـاک مـرا از هــمـین بـلاد نـوشـتـند ایـل و تـبـار مــــرا مـریـد نــوشـتـنـد ایـل و تـبـار تــو را مُــراد نـوشـتـنـد هرچه خـدا جـود داشت داد به دستت نـام تو را ایـن چـنین، جـواد نوشـتـند یـا کـرم و یـا جـواد عـبـد تـو هـسـتـم حـضرت باب الجـواد عـبـد تو هـستم هفـت زمین در خور کبوتر تو نیست غـیر بـلـندای عـرش بـسـتر تو نیست وقـــت نــمــاز شــبــت تــجـــلــی الله هیـچ کسی جز تـو در برابر تو نیست خواست پدر بوســه اش برای تو باشد خوب شد این که کسی برادر تونیست گـرچــه عــلی اکـبـرِ امـامِ رضــایـی زخـــم ولی بر ضریح پیکر تو نیست این شـب جـمـعـه بـده جـواب همه را آب مـگـر مـهـریـۀ مــادر تـو نـیـست از چه علی اصغـر از فرات نـنوشـید از چـه از آن مـایـۀ حـیـات نـنـوشـیـد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
می نویـسـم سـر خط نام خـداوندِ رضا شعـر امـروز بـپـرداز به لبخـند رضا آنکه با آمدنش آمده محشر چه کسی ست؟ از تودرآل نبی با برِکت تر چه کسی ست؟ آنکـه از آمدنش عشق بیان خواهد شد "عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد" آسمان!از سرخورشیدِ تو خواب افتاده؟ یا که از چهـرۀ این طـفـل نقاب افتاده بی گمان حافظ چشمان تو ابروی تو بود " دوش در خلقۀ ما قصۀ گیسوی توبود " آسمان از نفسش یک شبه منظومه نوشت روزی شعرمراحضرت معصومه نوشت عدد سائل ایـن خانه زیاد است امروز شعر وارد شده ازباب جواد است امروز بازبا لطف رضا کار من آسان شده است کاظمین دلم امروز خراسان شده است دوسـت دارم که بگردم حـرم مولا را بـوسه باران کنـم از یاد تو پائین پا را بنـویـسیـد کـه تـقــویم بـهـاری بـشـود روز او روز پـسر نـام گـذاری بشود خـالـق از دفـتر تـوحـید جـناس آورده جهل این قوم چرا چهره شناس آورده؟ شک ندارم که از این حـیلۀ ابـتر مانده رو سپیدی ست که بر چهرۀ کوثر مانده به رضا طعـنه زدن جای تأسف دارد گرچه یعقوب شده، مژدۀ یوسف دارد این جوان کیست که معنای قیامت شده است سنـد محکـم اثـبـات امامـت شـده است گندمی باشد اگر رخ نمکش بیشتراست با پـیـمبر صفـت مشـترکـش بیـشتر است این جوان کیست که سیمای پیـمبر دارد بـنـویـسـیـد رضـا هـم عــلـی اکـبـر دارد اهـلـبیــت آیـنـۀ بـی مــثــل قــرآن انـد این جوان کیست که از خطبۀ او حیرانند؟ نسل در نسل، شما مایـۀ ایـمـان مـنـید من نفس می کشم از اینکه شما جان منیـد نزند دشمنت از روی حسادت نظرت چند روزیست پریشان شدم آقا! پـسرت... غصه ای نیست اگراین همه دشمن دارد پسرت حـرز تو را تا که به گـردن دارد پسرت مثل علی بوده، امیر است امیر پسرت چـشمۀ جوشان غـدیر است غدیر آخر شعر مـن از قلب هـدف می گذرد کـاظـمین تو هـم از راه نـجـف می گـذرد تا ز مـولا ننـویـسیم ادب کامل نـیست چون که بی نام علی ماه رجب کامل نیست یا علی یا اسـد الله عـنان دست تو است جلوه کن باز یـدالله؛ جهان دست تو است
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
روشن تر از روز است خیلی بامرامند وقـتی کـریـمـان با گـدایـان هم کـلامند الحـق که آقـازاده هـا یک یک امـیـرنـد الحق که نوکـرزاده ها یک یک غلامند در فقرِ محضِ خود غنیِّ محض هستم وقـتی گـدای ایــن درم، مـردم گـدامـند عـیـن عـدم هـسـتـیم و با آنان وجـودیم پـس مـا هـمـان هـائـیم که آن ها بـنامـند سـنّ زیــاد و ســنّ کـم، فــرقـی نـدارد ایـن خــانــواده از طـفـولـیـت امـامـنـد چـیـزی نـدارم جـز «سلام الله علیهم» فـرزنـدهـای فـاطـمـه بـا احـــتـرامـنــد هر صبح خورشیدند ودرهرشـام ماهند ایـن چهـارده تا روشنی صبح و شامند و الله ایــن پــــروانـگـی مــا مـی ارزد هـر چند خـاکـسـتـر شـدیم اما می ارزد یک جان نـاقـابـل بـه پایت ذبـح کردیم حـالا کـه شد مـال تو از حالا می ارزد این گـریـه ها را آیـهٔ تـطـهـیـر گـفـتـنـد یک قـطـرهٔ آن بیـش از دریـا می ارزد بـا کـاظـمـیـن تو بـهـشـتی دارم اینـجـا پـس زنـدگی در عـالـمِ دنــیـا مـی ارزد پس ارزش گهواره ات کعبه است حتماً وقتی عصای حضرت موسی می ارزد! دستی بکـش بـیـنا کنی این چـشـم ها را بـا معـجـزات تـو چه نـابـیـنا می ارزد! کافی ست ما را این که بابای تو خـندید لـبـخـنـد بـابـای تـو یک دنـیـا می ارزد سـر می نهـم بر پـای تو قـیـمت بگـیرم هـر جا نمی ارزد سرم این جا می ارزد
آن که کمـش را نیـمه شب آورد دادت دارد زیـادش مـی کــنـد لـطـف زیـادت آقا منم...آن رختْ پـاره...پا بـرهـنه... آن شب؛ شب جمعه مرا که هست یادت! تـو کـیـسـتـی؟ تو از کـریــمـان بــلادم مـن کـیـسـتـم؟ مـن از گـدایـان بــلادت آن کـه مــرا حـالا مُــریـد تـو نـوشـتـه حـتماً تو را هم می نویسد «یا مراد»ت توجان مایی،پس بگیر این حق خود را نفرین بر آن که جان گرفتی جان ندادت توهرکجا پا می نهی؛ هرصبح خورشید عــرض ارادت مـی کـنـد بر بـامـدادت بـابـای تـو با دیـدن تو گـریـه مـی کـرد بـا گـریـه لطـف دیگری دارد عـبـادت آبـاء و اجـدادت همه یک یک جـوادند پس می نـویـسـیم ت جـواد بن الجـوادت این چهـارده آئـینه از بس کـه شبـیه اند در شأن و خُلق و خو، نمی دانی کدامند بر روی پایت می گآذارد شیعـه سر هم جـبـریل حـتی می گـذارد بـال و پـر هم به خـاک پایت احـتـیاجی نیـست اصلاً وقتی دوا می سازم از این خاک در هم تو کعبه ای! آن کعبه ای که در طـوافت بـال و پـر مـا سـوخـته حـتی جگـر هم بـا آبــروی تــو تـهــجّـد آبــرو یــافـت فـیض از مناجات تو می گیرد سحر هم با این جـمـالـی که تـو را دادنـد، بـایـد بـیـن خــریــداران تــو بـاشـد پــدر هـم نـام مـرا هـم بـین این عـشـاق بنـویـس بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم ای جان به قـربان تو و دورِ شـلـوغت یـوسـف شـدن بـازار دارد، دردسر هم در کـوچـه جـانِ ما نـقـابت را بـیانـداز اینگونه چشمت می زنند این ها نظر هم هـستـند یک یک شیـرها دنـبـال دامـت چــشـمان آهــوی خـراســانِ پــدر هــم فهم من از لطف جـوادی تو این است: که آن چـه را گـفتـیم دادی، بیـشـتـر هم مـا را ببـر تا کـاظـمـین این بـار با هم مـا را بــخر در کاظمین این بار درهم جز عجـز، سائل چـاره ای دیگر ندارد وقـتــی کـریــمـیِ خـــدا آخـــر نــدارد مـا را بـرای در زدن معـطـل نکـردند اصـلاً بـیـوت ایـن کـریـمـان در ندارد این خـانـواده کودکش ذاتاً بزرگ است نـام عــلـی کـه اصـغـر و اکـبـر نـدارد طفـل رباب ست و ولیکن عـادتش بود از شــانـهٔ عـمــه سـرش را بـر نـدارد بین مقـامات ربـاب این شأن کافـی ست که هیچ کس جز او عـلی اصغر ندارد وقتی که آمد لشگر کـوفه به هم ریخت مـیـدان عـلـمـداری از یـن بهـتـر ندارد وقتی که آمد لشگر از دور پدر رفت آخـر گـمـان کـردنـد که لـشـگـر نـدارد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
نشـسـتهام بـنویـسم گـدا نمیخواهی؟ مـیان خانـۀ خود بی نوا نمیخواهی؟ نـشـسـتهام بنـویـسم کـریـم یـعـنی تو کریمزاده تو حاجت روا نمی خواهی شنیدهام که عطایت زبانزدهمه است نـیـازمـنـد بـرای عـطـا نمـیخـواهی به خاک تیره اگر بنگری طلا گردد تو علم و معجزه و کیمیا نمیخواهی قسم به روی شما خوب مـیشوم آقا فقـط بـیا و نگـو که مرا نمیخواهی مـنم اسـیـر نگاه پر از عـطـوفت تو من از نگاه تو خواندم شما نمیخواهی که من جدا شوم از تو وَ خوب دانستم که میکنی ز محبّان خود هواخواهی هرآنکه بسته به چشمت دخیل سیّدنا نـشـسـته روی پـر جـبرئـیل ســیّـدنـا من آمدم که بگـویم به تو سـپاسـم را وجـمع میکنم این بار من حـواسم را که تـا دگر نبـرم یأبنَ فاطـمه هرگز به غیـر کـوی شما دست التـماسم را برای آنکه بـیــایم به محـضـرت آقـا روا بُـود کــه مـرتّب کـنم لـباسـم را میان آیِـنهکـاری چنـان شدم تـکـثـیر هـزار مـرتبـه دیـدم من انعـکـاسم را به غیر نان شما که نخورده ام هرگز بـبیـن زبان و دهـان نمکشـناسم را میان دغـدغـه ها عـطـر عـاشـقی آید فرونشاند دراین دل غم و هراسم را دلـم کنـار شما خـانه در فـلـک دارد جواد فاطمه نامت عجب نمک دارد بــرای ذات خــداونـد امـتــدادی تـو دوباره نور خدا را به سینه دادی تو زمینِ مُـردۀ مـردم دوبـاره احیـا شد ازآن زمان که براین خاک پا نهادی تو تجـلّی نـبی و حـیدر و حسین هستی کـه بـا تهاجم هر فـتنه در جهادی تو تواز مریضی هرشیعه غصّه میخوردی ز شـادمـانی دل های شیعـه شادی تو تـمام جـود خـدا را اگر کنم تـفـسـیر رسم دوباره به نامت زبس جوادی تو نثار روی تو خواندم وَ أن یَکادم را به عـالـمی نـدهـم ذکـر یا جـوادم را به پیش نام شما پا شدم خدا را شکر دوباره مست تولّا شدم خدا را شکر مـن از ولایت تو آبـرو گـرفـتـم پس کـنار نـام تو آقـا شـدم خـدا را شکر از آن قـدیم کـه مهر تو در دلـم افتاد مـقـیـم عـالـم بالا شـدم خـدا را شکر تو در نهایت اکرام و من تُـهی دسـتم مـقـابـل تو تـمنّـا شـدم خـدا را شکر تـو در کرانـۀ یـا ربّـنای من هـستی من از دعای تو دریا شدم خدارا شکر من از علاقه و عشقت به مادرت زهرا مُحبّ حضرت زهرا شدم خدارا شکر هـزار غبـطه به پای نگات میریزم تمام عـمر خودم را به پات میریزم من از نـگـاه مـدامت دوام مـیگـیرم ولایـت از سـخـنـان امـام مـیگـیـرم به خاک میکـده من سر فرود آوردم فـقط ز دسـت کـریم تو جام میگیرم من آنـقَدَر بـه شما می دهـم سـلام آقا که آخر از تو عَلَیکَ السّلام میگیرم اگرچه بال و پرم زخمی از زمانه شده مـن از دوای شـما الـتـیـام میگـیـرم کـبوتـرم که شـدم جـلـد گـنـبد زرّین فقط پر از سر این برج و بام میگیرم به سنگفرش حریم تو میکشم دستم تـبـرُّکـاً در بـیـت الـحـرام میگـیـرم تو رتـبه ای بده تا خاک پایتان باشم چه خوب پیش شما من مقام میگیرم غلام هیچ کسی جز شما نخواهم شد گدای کس به جزإبن الرّضا نخواهم شد تو آمـدی که شـوی قـبلهگاه مردم ما تو آمدی شـده دلـشاد امـام هـشـتم ما تو آمدی که رود غم ز سینه ها دیگر و تا همـیشه بـمـانـد به لب تبـسّـم ما تو آمدی که به مردم نشان دهی حق را فقـط صفا بـنویسی بر این تـلاطم ما من و دلم به تو سوگند عاشقت هستیم مـحـبّت تـو بُـوَد بـاعـث تـفــاهـم مـا تو آمدی که شوی با گدات همـسفره که نان جو بخوری جای نان گندم ما کنار حضرت معصومه یادتان کردم چه وقت بهر زیارت تو میروی قمِ ما؟ دلم دوباره به یادت به شور و شین آمد به سر هـوای پریدن به کاظمین آمد امـیـر هـر دو سرا یا جـواد ادرکنی نـظـر نـما به گـدا یا جــواد ادرکـنی بـه حـقّ مـادرتـان فـاطـمه قـسـم آقـا بـخـر مـرا ز وفـا یـا جـواد ادرکـنی خـدای جـودی و جـود خدای مـنّانی به سائـلت کن عطا یا جـواد ادرکنی طواف کوی تو برتر بُـود ز بیتالله قسم به سعی و صفا یا جواد ادرکنی رود به سوی بهشت خدا هرآنکس که تو را نـموده صدا یا جـواد ادرکـنی فــقــط ز راه ولای تـو یـا ولــیَّ الله روم بـسـوی خـدا یـا جـواد ادرکـنی نشستهام که بگیرم برات رفتـن خود به شهـر کرب وبلا یا جواد ادرکنی تویی تو زادۀ شمسُ الشّموس یا مولا عـلیّ اکـبر سلـطـان طـوس یـا مولا نشـستـه مـرد غـریبی کـنار گهـواره کـنـار گـریـۀ بـی اخـتـیـار گـهــواره رضـا نشـسـته بخـواند نـوای لالایی بـرای کـودک زیـبا عُــذار گـهــواره چقدر شب به سحر درد ودل کند با این گـلی که شد همه باغ و بهار گهواره چـقـدر طعـنه شـنـیـده ز دیـر آمدنت چـقدر سخت گـذشت انتظار گهواره دوباره صحبت گهواره و نوای لالایی دوبـاره مـرثـیـۀ شـیـر خوار گهواره میان هُرم عطش مادری صدا میزد بخـواب کـودک دل بیـقـرار گهواره امان ز اشک رباب و غم علی اصغر چه بد شد عاقبت آن روزگار گهواره نشد که لب بزند کودکش به آب ای وای نشد که قد بکشد کودک رباب ای وای
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
ای تو فرزند رضا،ای چشمۀ جوشان،سلام رونق از فیض تو دارد عالم امکان، سلام! ای شبیه موسی عمران گشوده بحر جود ای چو مريم، مادرت مرضیۀ یزدان، سلام ای تو مولـود مـبارک از تبار فـاطــمه ای سر پاکت رضا بنهاده بر دامان، سلام وارث عـلم رضا و مـعـدن عـلـم عـلی موضع سرّ نبی درفضل و دراحسان، سلام از ولادت با تو برپا خیمۀ تقوی، درود تا قیامت از تو روشن خانۀ ایمان، سلام ای به گهواره شهادت گفته بر توحید حق ای شده نام نبی بر نامهات عنوان، سلام ای علی موسی الرضایت هرشب از شکر خدا تا سحر در محضر گهوارهات خندان سلام در رخت نور امامت از ولادت جلوهگر بر تو ای مهر ولایت، تا ابد از جان، سلام بر تو و بر خاندانت ای سحاب لطف حق تا قـیامت بر شـمار قـطرۀ باران، سلام
: امتیاز
|
مدح و مناجات با امام جواد علیهالسلام
در خلوت یاران اثری بهتر از این نیست در چله گرفتن ثمری بهتر از این نیست ما خــم شراب از جگـر غوره گـرفتیم در میکدۀ ما هـنری بهتر از این نیست سـجـاده بـیاریـد که تا صبح نـخـوابـیـم در بین سحرها؛ سحری بهتراز این نیست مـا درد نگــفــتـیـم ولـی بـاز دوا کـرد در شهر، طبیب دگری بهتر از این نیست حـق داشـت بــنـازد پـدر پـیـر مـدیـنـه درهیچ کجایی پسری بهتر از این نیست گـفـتند جــواد است سـر راه نـشـسـتـیم درجمع گدایان خبری بهتر از این نیست پر کرد به اجـبار خـودش کیـسۀ ما را درکوچۀ ما رهگذری بهتر از این نیست گـفـتـنـد ســلامی بـده و زائـر او بـاش دیدیم در عالم سفری بهتر از این نیست پـس زائــر یـاریـم تـوکــلـت عـلـی الله مـا عـبـد نـگــاریـم تـوکـلـت عـلـی الله هـجـران تـو و تـیـغ بـلا فـرق نـدارنـد در طرز شـهـادت شهـدا فـرق نـدارند کافی است که پای تو به یک سنگ بگیرد این گونه که شد سنگ وطلا فرق ندارند ایـام طـفـولـیت تو عـیـن بـزرگی است در مـعــجـزه، ایـام خـدا فـرق نـدارنـد از رحـمت تـــو دور نـبـودند، سیـاهـن وقـت کـرم تـو، فــقــرا فــرق نـدارنـد پـائـین سـرسـفـره تو نـیز چو بـالاست در خـانـۀ تو شــاه و گـدا فـرق ندارند مـا کـار نـداریـم رضـا یـا که جــوادی در مـذهـب مـا آیـنــه هـا فـرق نـدارنـد تو آمـده ای تا که ســرآمــد شـده بـاشی بیمار شدن از من وعـیسی شدن از تو لب تشنه شدن از من و دریا شدن از تو بگــذار قــدم هــای تو را خـوب بـبـیـند هـستـند کـریـمان دو عالـم سر خـوانت یکـبـار نخـورده است گره کیسۀ نانت در راه مـبـــادا قــدمـت خــار بــبـیـنـد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
قسم به آن که به گنجشک بال و پر داده هـمـان که بال قـنـوت دم سـحــر داده قسم به سـورۀ خـورشـید و آیه آیـۀ آن که نـور را بـه دل روشـن بـشـر داده قسم به آه درخـتـی بـدون بَر، که جـبر شکوه ساقۀ خـود را به یک تبـر داده دمـیـده بر دم صـور مـدیـنه اسـرافـیل تـرانه خـوانده و آواز عـشق سر داده که هان تمامی هفت آسمان نظاره کنید فـلک به دامن خـورشیـدتان قـمر داده کسی که وارث پیغمبر است ابتر نیست خـدا دوباره به این خانـدان پـسر داده پـســر نه کـوثــر قــرآن ضـامن آهــو جــواد آل عــلــی جــان ضـامـن آهــو همان که سجده گهش آسمان عیسی شد همان که خاک درش کوه طور موسی شد همان که ذره شد از لطف چشم اوخورشید همان که قطره ز دیدار او چو دریا شد همان که روشنی چشم آسمـانی هاست ســتـارۀ ســـحـــر آسـمــان بـابــا شـد همان که در وسط طعنه ها و تهمت ها رسید و قصۀ کـوثر دوباره احیــا شد رسید سیب بهشت خـدا، خـدا را شکر رسید یوسف یعقوب ما، خدا را شکر به شیوۀ پدر این چشم مهربان شده است همان نگاه همان عاطفه همان شده است همان صمیمیت وگرمی و صفایی سبز همان پناه که آهـو دخیل آن شده است اگر غـلـط نکــنـم بــوی یــاس می آیـد اگر درست بگویم رضا جوان شده است جـواد، جـود خـداوند آسـمـان ها هست که با زبان زمیـنی او بیان شده است منم گدای امامی که قرص مهر و ماه به دست سائل او مثل قرص نان شده است فقـط نه مـلجأ حـاجات مـردمان زمین که مأمـن هـمـۀ آسمـانـیان شــده است کسی که سائل این خانه هست می داند جــواد، جـود کـنـد سـائـلـی نـمی مـاند مخـاطب هـمـۀ نـامـه های من شـده ای توسـلی همه روزه بـرای من شـده ای در این زمین که هوای نفس کشیدن نیست حـیات من، نفس من، هوای من شده ای دلـم بـهــانـه صـحـن تو دارد آقـا بـاز بـهـانـۀ سـفـر کــربـــلای من شـده ای مرا سـفـر، سفر کـاظـمـیـن قسمت کن مـرا زیـارت قــبـر حسیـن قسمت کن
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
وقتی بساط عـشـق بازی چـیـده می شد سـجـادۀ سـبـزی کـنـارش دیـده می شد یک پـیـرِ عـاشق با دعـای مستجـابـش در امـتـحـانِ عـاشـقی سنجـیـده می شد صبرش اگرچه شهرۀ هفت آسمان بود گه گاهی از زخم زبان رنجیده می شد گویا دوباره کـوثـری در بین راه است کـم کم سحـر شـام دل غـمدیـده می شد از نور زهـراییِ این فـرزند خـورشـید طومارغربت در جهان برچیده می شد دانـید این اسطـورۀ دلـدادگـی کـیـست؟ در آسـمـان ها این چنین نامـیده می شد او کیست؟ آقازادۀ شمس الشموس است آرامش جـان و دلِ سلطان طوس است او مثل نوری جلـوه کرد و بهترین شد همچـون رسـول الله پـیـغـمبر ترین شد از آسـمان ها آمد و جـاری تر از اشـک مانند زهــرا مــادرش کـوثـرترین شد سـر تـا به پـایش بود تـوحـیـد مـجـسّـم بر بـادۀ رب الـکــرم سـاغــرترین شد او چـند سالی گر چه مهـمان بود ما را امـا تـجـلّی کــرد و نـام آور تـرین شد بر تـار گـیـسویش گـره خـورده دل ما این شاه زاده، تک پسر، دلبرترین شد شـد زنـــده یـاد یــوسـف لـیـلا دوبـاره ابن الـرضا بود و عـلی اکـبـرترین شد در چند جایی که عـیان شد غـیـرت او با نـام زهـرا مـادرش حـیـدرتـرین شد فـرمــود بابـایـش از او بـهـتـر نـبـاشـد مــولــودی از او بـا بـرکـت تـر نـباشد او آمـد و ابن الـرضـایـی کــرد مــا را از بـرکت نـامش خـدایـی کـرد مـا را مـشـتی ز خـاکـیم و قـدم بر ما نهـاد و تا عرش برد و کـبـریـایـی کـرد ما را دسـت کــــریــمِ ایـن امــامِ ذرّه پــرور یک عـمـر مشـغـول گدایی کرد ما را صـوت دل آرای مـنـاجـاتـش سحـرهـا سر مست جانـان و هـوایی کرد ما را بوسـیدن خال رطب دارش در این ماه مـهــمـان بـزم با صـفـایـی کـرد ما را یک قـطـرۀ اشک از کـنـار سـفــرۀ او هر نیمه شب مردی بکـایی کرد ما را از گـوشۀ صحـن و سرای کـاظمیـنش مست حـسیـن و کـربـلایـی کرد ما را نـیـمـه نـگـاه اوست تـسـکـیـن الـفـؤادم دلـــداده ی اوصـــاف والای جــــوادم
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
امشب بهـشـت آرزو را بـاز كـردنـد سرى ز اسرار مگو را بـاز كــردند خُـم خـانـۀ تـوحـيد را در بر گشودند بر باغ جـنّـت یک در ديگر گشودند مستان صافى دل كه قدسى نام دارند كوثر به جاى مى درون جـام دارند
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
نـسیـمی از سر زلـفت بـهـار دنـیا شد تو آمدی و امیــدی به عشق پـیـدا شد درـست مـثــل زمــان تــولـد زهــــرا مدیـنه مثـل زمـین های مکـه زیبـا شد هزار و چهار صد سال می شود که خدا مرا پیاله به دست شرابتان کرده است چـگـونه شـکـر بجا آورد اسـیـری که غلام حلقه به گوش تو بوده مادر زاد
: امتیاز
|
مدح و ولادت امام جواد علیهالسلام
دست گـدای بـاده به دامـان رسیده است اوضاع دل دوباره به سامان رسیده است شوریده و پر از طرب و شاد و نغمه خوان بلبل به صحن سبز گـلستان رسیده است شوری به پاست در دل هرعاشق خراب بر کار عشق سلسله جنبان رسیـده است افـتـاده است غـرق تـواضـع به پـای او عرشی که دید مظهر ایمان رسیده است با جنس ناب و بوی گلاب و شمیم دوست با روحـی از لطافت بـاران رسیده است این مه جـبین که نـور دو چشم امام شد با عطر و بوی پونه و ریحان رسیده است از بـرکـت قـدوم پـُر از نـور این پـسـر چـشم رضا به خلقت باران رسیده است بر روی قـلب مـردم ایـران نـوشـته شد باب الــورود شـاه خـراسان رسیده است اینگونه است، میشود اینگونه هم نوشت باب الـمـراد مـردم ایـران رسـیـده است او چلچـراغ راه عروج است و عاشقی پیر و مراد و مرشد خوبان رسیده است او معجزات چشم کریمش نگفتنی است تعریف و وصف علم عظیمش نگفتنی است
: امتیاز
|